تربیت دینی

تربیت دینی
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ویژگی مربیان دینی

11 اسفند 1392 توسط zohal

‌هاي مربي

در فرآيند جذب كودكان به مفاهيم ديني عوامل متعدد  چون پدر، مادر، مربي و… براي پذيرش مفاهيم از سوي كودك نقش بسيار اساسي دارد. كودكان به دليل علاقه‌ی فراوان به والدين و مربيان، از تمام رفتارهاي آنان الگو‌برداري مي‌كنند. بنابراين مربيان بايد از ويژگي‌هاي معرفتي و اخلاقي مناسبي برخوردار باشند تا بتوانند الگوي مناسب به كودكان ارائه دهند.

1- اخلاص

اخلاص، امري قلبي و وجداني است كه اساس و حقيقت اعمال، به آن وابسته‌ مي‌باشد. در واقع اخلاص، روح عبوديت و بندگي است و اعمال بدون آن مفهوم و ارزشي نخواهند داشت. عملي مي‌تواند خالص باشد كه تنها براي رضاي پروردگار انجام شود و اگر هدفي غير از خداوند داشته باشد، ديگر عنوان اخلاص بر آن عمل صدق نمي‌كند، بلكه ريا، فخرفروشي و… مي‌شود. امام صادق (علیه السلام) در اين ‌باره مي‌فرمايد: «العمل الخالص الذي لا ترتد ان يهدك عليه احد الا الله عزوجل؛[1] عمل خالص آن است كه در آن جز از خداوند عزوجل، انتظار ستايش نداشته باشي».

يكي از ويژگي‌هاي انبياء و اولياي دين، داشتن خصلت اخلاص مي‌باشد كه در امر تبليغ دين، هدايت و جذب مردم و نجات آنان با خلوص نيت به انجام كار خود مي‌پرداختند. قرآن كريم به نقل از حضرت نوح (علیه السلام) مي‌فرمايد: «و ما اسئلكم عليه من اجر الا علي رب العالمين؛[2] من از شما در برابر دعوت، هيچ اجر و پاداشي نمي‌خواهم، اجر و پاداش من بر پروردگار عالميان است».

اخلاص، يك حقيقت قلبي است كه تنها با استمرار و عنايت الهي در رياضت نفساني حاصل مي‌شود.[3] از اين جهت، جذب ‌كنندگان به خصوص والدين كه پيروان و رهروان پيامبران در امر جذب و تبليغ دين هستند، بايد به قصد رضاي خداوند به تربيت و آموزش مفاهيم ديني به فرزندانشان بپردازند تا خداوند به آنها نظر رحمت داشته باشد و از انگيزه‌هاي غير الهي پرهيز كنند و با عمل خالص و با هدف مسئوليت ديني، اقدام به جذب كودكان به مفاهيم ديني اخلاقي كنند.

2- علم و آگاهي

خداوند، آيات زيادي در مورد علم و آگاهي، انديشيدن و تفكر كردن نازل كرده است. هدف خداوند اين است كه انسان را فراخواند، تا با فهميدن و دقت در آيات قرآن كريم، به روح خود تحول عميقي دهد و با آگاهي به آيات الهي و مسائل مختلف در آن، خداوند را بشناسند و در پي شناخت خداوند به سعادت دنيا و آخرت نائل شوند. قرآن كريم مي‌فرمايد:«يرفع الله الذين ءامنوا منكم والذين اوتوا العلم و درجات؛[4] خداوند كساني از شما را كه ايمان آورده‌اندو كساني كه علم به آن‌ها داده لباب

شده را درجات عظيمي مي‌بخشد». هم‌چنين خداوند براي راهنمايي جامعه‌ی اسلامي، در ابتدا معلم مردم را به حقايق و معاني كتاب قرآن آشنا مي‌كند و وقتي معلم به آن عمل كرد، او را به عنوان معلم جامعه‌ی ديني به مردم معرفي مي‌كند. زيرا جذب كردن، دعوت مردم و آگاه كردن آنها به معارت ديني، در صورتي تحقق پيدا مي‌كند كه خود مربي و راهنماي دين، علم كافي در مورد محتواي آن داشته و عامل به آن نيز باشد. خداوند در اين ‌باره مي‌فرمايد: «كما ارسلنا منكم يتلوا عليكم ءاياتنا و يزکيكم و يعلمكم الكتاب و الحكمه و يعلمكم ما لم تكونوا تعلمون؛[5] چنان ‌كه در ميان شما پيامبري از خودتان فرستاديم تا آيات ما را بر شما تلاوت كند و از زشتي‌ها پاكتان سازد و كتاب و حكمت به شما بياموزد و آن‌چه را نمي‌دانستيد به شما بياموزد».

بنابراين كساني كه مي‌خواهند در مسير تعليم و تربيت اسلام و مفاهيم ديني گام بردارند، لازم است به مسائل، احكام و اعتقادات ديني احاطه‌ي كافي داشته باشند تا بتوانند مسائل را در حد توان و فهم افراد، تبيين كنند. زيرا در صورت فقدان علم و آگاهي، ممكن است پيامدهاي جبران ‌ناپذيري را به همراه داشته باشد و باعث گمراهي افراد شود.

3- خيرخواهي

تربيت صحيح كودكان و مصون ماندن جامعه از گناه و آلودگي، در گرو توجه به اصل مهم خيرخواهي است. اگر انسان از اعماق قلب خويش، خيرخواه و دلسوز كودك باشد و از سر احسان با كودك برخورد كند، خداوند كلام او را در قلب و جان كودك مؤثر قرار مي‌دهد. اگر انبياي الهي كه در كارشان موفق بودند و حرف‌هايشان در دل‌هاي مردم تأثير داشت، به خاطر علاقه‌اي بود كه به هدايت مردم داشتند. زيرا با مهرباني با مردم برخورد مي‌كردند و خير و صلاح آنان را مي‌خواستند. خداوند در اين ‌باره مي‌فرمايد: «لقد جاءكم رسول من انفسكم عزيز ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رئوف رحيم؛[6] همانا بر شما پيامبري از جنس خودتان آمد كه رنج و زيانتان بر او گران است، به هدايت شما اصرار داد و به مؤمنان دلسوز و مهربان است».

كساني كه در امر آموزش كودكان به مفاهيم ديني در تلاش‌اند بايد مثل يك طبيب نسبت به بيمار خود باشند؛ همان طور كه پزشك بعد از تشخيص بيماري، با حوصله و محبت به دنبال درمان بيماري است، جذب ‌كنندگان به دين نيز، طبيب معنوي و جسماني جامعه هستند. امير المؤمنين علي (علیه السلام) در اين ‌باره مي‌فرمايد: «كل كالطيب الرفيق الذي يدع الدواء بحيث ينفع؛[7] در رابطه با برخورد با افراد و اصلاح آن‌ها، مانند طبيب مهربان باش زیرا دارو را طوري كه مفيد باشد مي‌دهد».

بنابراين امروزه كساني كه كار فرهنگي و تربيتي به عهده دارند، بايد خيرخواهی و دلسوزي را سرلوحه‌ی كارشان قرار دهند و با رفتاري از سر علاقه و محبت در فرزندان خود و كودكان، رغبت به مفاهيم ديني را ايجاد كنند. در همين راستا، امر ترويج و تبليغ دين براي مربيان و پذيرش مربي براي كودكان سهل و آسان مي‌گردد.

4- تواضع و فروتني

تواضع به معناي فرود آمدن از مقام، فروتني نشان دادن، با نرمي رفتار كردن و خود را كوچك نشان دادن است. در كتاب الفروقي في الغه آمده است «التواضع اظهار و قدره من يتواضع و له سواء حال ذا قدره علي المتواضع ام لا؛[8] متواضع كسي است كه خود را كوچك نشان مي‌دهد و طرف مقابل را بالاتر مي‌برد، حال چه طرف مقابل بالاتر باشد چه نباشد».

بنابراين متواضع به فردي گفته مي‌شود كه خود را كوچك‌تر و پايين‌تر از آنچه هست، نشان دهد. از خصلت‌هاي انبياء (علیهم السلام) آن بود كه در برابر مردم از خود تواضع نشان مي‌دادند، تا از اين طريق، دل‌هاي مردم را به سوي خود جذب كنند و در اثر جذب دل‌ها بتوانند معارف الهي را به آنان منتقل كنند و مردم را از گمراهي نجات دهند. والدين و مربيان، زماني مي‌توانند فرد را جذب كنند كه در برابر او با نرمي رفتار كنند و از اين طريق معارف را به روح و روان كودك تزريق نمايند. خداوند براي جذب مردم و تأثير سخن بر دل آن‌ها به پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) دستور مي‌دهد كه در برابر مؤمنين و توده‌ي مردم تواضع و فروتني داشته باشد و چنان‌ كه در قرآن‌ كريم مي‌فرمايد: «و اخفض جناحك لمن ابتعك من المؤمنين؛[9] با محبت و تواضع از مؤمناني كه از تو پيروي مي‌كنند استقبال كن و بال و پر خود را براي آنها بگستر».

بنابراين، اگر يك شخص بخواهد كلامش در روح و روان كودك اثر‌گذار باشد و درهدفش موفق شود، بايد تواضع را سرلوحه‌ی عمل خود قرار دهد و از تكبر پرهيز نمايد.

5- صبر و استقامت

يكي از ويژگي‌هايي كه والدين و مربيان به عنوان دعوت ‌كنندگان به دين، در امر جذب كودكان بايد از آن برخوردار باشند، صبر و استقامت است. صبر و استقامت به معناي بردباري، شكيبايي، ايستادگي و پايداري در برابر كارهاي سخت است. امر تعليم و تربيت يكي از كارهاي سختي است كه نياز به صبر و استقامت زيادي دارد. بر همين مبنا، خداوند حكيم هدايت را به دست كساني مي‌سپارد كه صبر را پيشه‌ي خود كرده باشند. در قرآن كريم مي‌فرمايد: «و جعلنا منهم ائمه يهدون بأمرنا لما صبروا؛[10] و در آنها (بني اسرائيل) امامان و پيشوايانی قرار داديم كه به فرمان ما امر هدايت خلق خدا را بر عهده گرفتند، زيرا آنها شكيبايي كردند».

همان‌ طوري كه پيامبران در اجراي احكام ديني، دستورات الهي و هدايت مردم در تمام ابعاد برای احیای دین و حیات واقعی انسان صبر و استقامت پیشه کردند تا به نتیجه‌ی مطلوب که همان رسيدن به قرب الهي است، برسند، والدين و مربيان نیز بايد در آموزش و جذب كودكان به مفاهيم ديني، صبر و شكيبايي از خود نشان دهند و استقامت بورزند. زيرا رمز پيروزي و موفقيت در تعليم و تربيت، صبر و استقامت مي‌باشد. رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) مي‌فرمايد: «ان تستقيموا تفلهوا؛[11] اگر در برابر كارها و مشكلات استقامت كنيد، پيروز و رستگار خواهيد شد».




.[1] محمد بن يعقوب، كليني، اصول كافي، ج 3، قم، دارالحديث، 1429 ق، ص 46.

[2]. سوره شعرا، آيه 109.

[3]. محمدرضا، مهدوي كني، نقطه‌هاي آغاز در اخلاق عملي، تهران، فرهنگ اسلامي، 1390، ص 418.

.[4] سوره مجادله، آيه 11.

.[5] سوره بقره، آيه 151.

.[6] سوره توبه، آیه 128.

.[7] محمدرضا، سليمي، علي حكيمي، الحياه، تهران، فرهنگ، 1380، ص 227.

.[8] حسن بن عبدالله، عسكري، الفروق في الغه، بيروت، دارالآفاق الجديده، 1400 ق، ص 244.

.[9] سوره شعرا، آيه 215.

.[10] سوره سجده، آيه 24.

.[11] محمد، محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج 8، قم، دارالحديث، 1381، ص 3501.

 3 نظر

کلام امیر المؤمنین(ع)

10 اسفند 1392 توسط zohal

 نظر دهید »

خدا کیست؟؟؟

08 اسفند 1392 توسط zohal


خدا کییست؟

فرزندم!آفرین برتو که میخواهی خدا را بناسی ودرباره او بیشتر بدانی….

فرزند خوبم !وقتی وارد مدرسه می شوی مدیری را میبینی که آنجا را اداره میکند؛

وقتی وارد باغی می شوی باغبانی را میبینی که مشغول آبیاری ورسیدگی به درختان است؛

وقتی وارد شهری می شوی شهرداری را میبینی که اداره شهر را به عهده گرفته است؛وقتی به ارتش می روی فرماندهی را می بینی که همه سربازانش گوش به فرمان او هستند؛

وقتی به کارخانه بروی می بینی که آن جا هم رییسی دارد که کارخانه زیر نظر اوست.

اگر بخواهم خدا را برای تو خیلی ساده معرفی کنم باید بگویم که خدا هم آفریینده این دنیا وهم اداره کننده وفرمانده ورییس آن است.در آیه 32 سوره ابراهیم میخوانیم:(خدا همان کسی است که آسمان ها وزمین را آفرید وآبی از آسمان فرو فرستاد وبه وسیله آن میوه های را برای روزی شما از اززمین بیرون آوردو…)

تمام موجودات که میبینی همه آفریده خداوند هستند،ما انسانها نیز آفریده اوهستیم…خدابرای آنکه خودش را به ما معرفی کند هزاران پیامبر فرستاده است.آخرین پیامبری که او فرستاده است ،حضرت محمد(ص) است. پس از پیامبر نیز امامان(ع) عزیز ما مسئولیت معرفی خدا را بر دوش گرفته اند.ببرای آنکه خدا را بهتر بشناسیم او قران را در اختیار ما قرار داده است.سوره ها وآیه های قران هرکدام به شکلی ،خدا را برای ما معرفی میکنند..

 

 نظر دهید »

خدا چه رنگیه؟؟؟

07 اسفند 1392 توسط zohal

pan style="color: #003300;">خدا چه رنگیه؟؟؟؟

فرزند عزیزم!

ببین گل محمدی قرمزاست؛

برگ درخت ،سبز است؛

گنبد حرم امام رضا،زرد است؛

موی سرت سیاه است؛

دره خانه ما قهوه ای است؛

ودوچرخه تو آبی است؛

این چیزها را که میبینیم،میفهمیم هرکدام رنگ مخصوصی دارند؛اما اگر چیزی رو نبینیم آیا میتوانیم بگوییم چه رنگی است؟اگر چیزی جسم نبود ودیده نشد میتونیم بگیم چه رنگی است؟مثلا عقل چه رنگی است؟مهربانی یا علم ودانش چه رنگی است؟دوست داشتن دیگران یا شادی چه رنگی است؟

هیچ کدام از این ها دیدنی نیستند تا بگوییم چه رنگی اند؟

خدا هم همین طور است.اور نمی توان دید تا بگوییم چه رنگی دارد.اصلا خدا دیدنی نیست تا رنگی داشته باشد.خدا آفریننده رنگهاست و رنگ داشتن برای او بی معنی است.

البته در قران از ما خواسته شده تا به رنگ خدا دربیاییم.باید بدانی که منظور از رنگ خدا ،مثل رنگهای آبی وزرد وقرمز نیست.منظورقران از رنگ خدا،ایمان داشتن به خدا وانجام کارهای است که او دوست دارد رنگ خدا یعنی؛ایمان،خوبی، مهربانی، پاکی…

اگر تو نماز بخوانی ،به رنگ خدا درآمده ای؛

اگر به نابینایی برای عبور از خیابان کمک کنی ،هم رنگ خدا شده ای؛

اگر به مادرت کمک کنی ،رنگ خدا را گرفته ای؛

اگر حسود نباشی؛رنگ خدا بر دلت نشسته است؛

وخلاصه  آنکه هرچه با ایمان تر ،راستگوتر،پاک تر ومهربانتر شوی،رنگ تو خدایی تر شده است.

منبع:خداشناسی قرآنی  کودکان نوشته غلامرضا حیدری ابهری

 نظر دهید »

انتقال مفاهیم دینی به کودکان

07 اسفند 1392 توسط zohal

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ” UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

an style="color: #333300;">قسمت اول

اشاره:

بیان مفاهیم دینی برای کودکان و نوجوانان از دغدغه های اصلی برنامه سازانی است که در حیطه مخاطبان کودک و نوجوان فعالیت می کنند، این دغدغه ناشی از محدودیت هایی است که در بیان مفاهیم دینی وجود دارد، از سویی عدم امکان دخل و تصرف در آن مفاهیم و از سویی محدود بودن آگاهی های کودکان و نوجوانان به این محدودیت دامن می زند. در این نوشته تلاش شده تا نمونه هایی از شیوه های بیان مفاهیم دینی (با تمرکز بر مفاهیم قرآنی)، ارائه شود. این شیوه ها به صورت کاربردی و با نگاهی به رسانه تلویزیون مورد بررسی قرار می گیرد. برای سهولت در تقسیم بندی مفاهیم و ارایه موضوعات و شیوه ها و هم چنین مشابهت های زیادی کودکان در هر یک از محدوده های سنی با یکدیگر دارند، مخاطبان کودک و نوجوان به سه گروه تقسیم شده اند:
الف: گروه سنی پنج تا نه سال (پیش دبستانی تا سوم دبستان)
ب: گروه سنی ده تا سیزده سال (چهارم دبستان تا دوم دبستان)
ج: گروه سنی چهارده تا هیجده سال (سوم راهنمایی به بعد)
برای هر یک از دوره های فوق، مفاهیم قرآنی به تفکیک در «موضوعات عقائد»، «موضوعات عبادی»، موضوعات اخلاقی» و «موضوعات معارفی» بیان می شود.

الف: دوره کودکی اول (گروه سنی پنج تا نه سال)
1. عقاید

یکی از نکات مهم در آموزش عقاید آن است که برای اصلاح برداشت های خام کودکان پیرامون خدا و موجودات مجرد و مفاهیم فوق طبیعی و در پاسخ به سؤالات آنان، می بایست به گونه ای عمل کرد که جلوه های خام و مادی متصور خردسالان نفی شود، اما به سبب آن که آن ها ظرفیت درک و دریافت حقایق انتزاعی این مفاهیم را ندارند، نباید برای زدودن این تصورات خام، به بیان صفات و ویژگی های انتزاعی و فوق طبیعی آن ها روی آورد. برای نزدیک تر کردن برداشت های کودکان به حقایق این مفاهیم در مرحله بعد می توان آن ها را به تجارب محدودشان ارجاع داد به عنوان مثال وقتی خردسالی می پرسد: خدا چیست و کجا زندگی می کند، تحقیقات انجام شده پیرامون مفهوم خدا در نزد این محدوده سنی به ما کمک می کند که پیش بینی کنیم، در ذهن او خدا با هیأتی انسانی و خصوصیاتی هم چون یک بشر در زندگی ترسیم شده است، از این رو در پاسخ با بیانی سلبی می گوییم: خدا مثل ما نیست، سر و دست و پا و بدنی مثل ما ندارد. او را نمی توان دید یا لمس کرد و… اما نباید پا را از این فراتر نهاد و وارد جنبه های اثباتی قضیه شد، به خصوص آن که این مسأله ما را به وادی مفاهیم انتزاعی و فوق طبیعی خواهد کشاند. (1)
برای این منظور می توان از آیاتی که چنین مضامینی دارند، استفاده نمود، به عنوان مثال:
خداوند نه فرزندی دارد و نه فرزند کسی است. (اخلاص: 3)
خداوند مثل و مانند ندارد. (شوری: 11)
خداوند با چشم ظاهر دیده نمی شود. (انعام: 103)
خداوند را هرگز خواب سبک و سنگین نمی گیرد. (بقره: 255)
خداوند شریک و همتایی ندارد. (اسراء: 111)
هم چنین از آنجا که درک عقلانی خردسالان بسیار محدود است و تعدادی از کودکان هنوز در دوره پیش عملیاتی ذهنی به سر می برند، احساس و خیال، روش های طبیعی تحقیق و بررسی برای آن هاست. (2)
برای آشنا سازی کودکان با اصول اولیه دین استفاده از ابزار تعقل نه تنها کارآیی ندارد بلکه ممکن است موجب سردرگم شدن مخاطب و در نتیجه دلزدگی او از این مفاهیم گردد. از این رو، بخش عمده ای از شیوه های آموزش می بایست مبتنی بر احساس باشد. برای رسیدن به چنین منظوری، باید بر وجوه خوشایند دین و وجه مهربانی، عطوفت و رأفت خداوند پای فشرد. و تلاش کرد از خداوندی سخن به میان آمد که پدر و مادر مهربانِ ما را آفرید. (انعام: 102) نعمت های بی شمار به ما انسان ها داد (ذاریات: 58) ما را دوست دارد. از ما نگه داری می کند و همواره با ماست.
این نوع آموزش و این شیوه معرفی خداوند چهره ای مثبت از خداوند را در ذهن کودک جای می دهد و به مراتب بهتر از اصول فلسفی و بیان عقلی وجود خداوند، در دل او می نشیند.
در بیان مفاهیم دینی برای کودکان نکته دیگری را نیز می بایست مورد توجه قرار داد و آن محدوده تجربه و سطح آگاهی اوست، برای آشنا سازی کودکان با مفاهیم مذهبی می بایست از پدیده هایی یاری جست که پیش از این در گنجینه آگاهی کودک جای گرفته اند. این آگاهی ها آمیزه ای از احساس و تجربه اند، مانند خشت های ابتدایی یک ساختمان اند که بنای دین را می توان بر آن بنا نهاد. به عنوان مثال برای تشریح مهربانی خداوند می توان آن را به مهربانی مادر تشبیه کرد، چیزی که کودک آن را تجربه کرده و ذهنیت مثبتی از آن دارد. یا برای بیان مفهوم معاد از سرسبز شدن محیط در فصل بهار مدد جست کودکان آن را در زندگی خود تجربه کرده اند.
از سویی دیگر در بیان مفاهیم مذهبی به هیچ وجه نباید در فکر گسترش محدوده واژگان مذهبی کودکان بود. نباید کودکان را به این مسأله عادت داد که اصطلاحات و اطلاعات مختلف مذهبی را طوطی وار بیاموزد، بی آن که تأثیری از آن بگیرد. هدف اصلی آموختن مفاهیم و موضوعات دینی به کودکان و نوجوانان تأثیر پذیری و تغییر رفتار آنان است نه صرف جمع آوری اطلاعات. به عنوان مثال لزومی ندارد که ما برای بیان زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بخواهیم تاریخ دقیق ولادت، رحلت یا مراحل مختلف زندگی آن حضرت را به کودکان بیاموزیم. آنچه که در بیان زندگی الگوهای دینی مهم است، بیان آن بخش از زندگی آنان است که مورد توجه و نیاز کودکان می باشد. اعم از شیوه برخورد با اطرافیان، رعایت نظافت، راست گویی، احترام به سالمندان، خوش رویی، خوش اخلاقی، پرداختن به فرائض دینی، پشتکار و استقامت و… که می تواند در الگوگیری کودکان نقش بسزایی داشته باشد.

اصول دین

پیش از بیان بحث خداشناسی و بیان ساده دلایل آن و موضوعات مرتبط، می توان اصول دین را به شکل ساده و صرفاً در حدّ آشنایی با نام آن ها برای کودکان این دوره بیان کرد.

خداشناسی

اولین گام در تقویت بنیان های دینی کودکان، پس از بیان کلّی اصول دین، بحث خداشناسی است. برای بیان موضوع خدا شناسی می بایست کودکان را با اصول اولیه خداشناسی آشنا ساخت و به وسیله براهیم اسده و مبتنی بر تجربه های آنان، به شناخت کامل تر آنان نسبت به خداوند کمک کرد، زیرا کودکان در سال های اولیه دبستان نیازمندند که با اصول دین خود آشنا شوند و آن را بشناسند. و شناخت خداوند به شکل ساده و روان نیازمند استفاده از زبان تمثیل است تا بتوان ذهن کودک را به موضوع نزدیک کرد و کلیّتی شبیه به حقیقت را با تجربه هایی که در زندگی خویش کسب می کند، محکم تر و قوی تر ساخت.
به عنوان مثال بحث برهان نظم را می توان با ایجاد موقعیت نظم و بی نظمی در زندگی خود کودک، به وجود آورد. در این زمینه می توان از نمایش هایی که موضوع اصلی آن بی نظمی شخصیت اول نمایش است بهره جُست. این شخصیت می تواند کودکی دبستانی در سن و سال مخاطب مورد نظر ما باشد تا بتواند توجه او را به خود جلب کند. در این نمایش کودکِ قهرمان نمایش، هر بار اتاقش را به هم می ریزد و وسایل خود را در هر جایی می اندازد، اما وقتی از مدرسه برمی گردد می بیند که اتاقش تمیز و منظم است و هر چیزی در جای خود قرار گرفته است. او پی می برد که شخصی این نظم را در اتاق ایجاد کرده است و گویای این نکته باشد که امکان ندارد این اتاق به خودی خود مرتب شده باشد. و آن گاه بحث برهان نظم و حضور خداوند در نظم دقیق جهان به صورت ساده بیان شود.
گونه دیگر برهان نظم، در قالب انیمیشین است. در این قالب به عنوان مثال یک کهکشان به شکل یک خیابان شلوغ تداعی می شود که هر یک از کرات در مسیر خود بدون دغدغه حرکت می کنند، مثلاً کره زمین در کسوت یک راننده ماشین در بزرگراه حرکت می کند، اما به دلیلی این نظم به هم می خورد. کرات در معرض برخورد با یکدیگر قرار می گیرند یا برخوردهای شدید بین آن ها (شبیه تصادف ماشین ها) صورت می گیرد. و به این شیوه مفهوم نظم و بی نظمی به تصویر کشیده می شود.
پس از آن که این مفهوم به خوبی برای کودکان تبیین شد، موضوع حکمت و تدبیر خداوند مورد توجه و اشاره قرار می گیرد و این که خداوند در آفرینش موجودات این نظم را به وجود آورده و آن را حفظ کرده است.

نمونه 1

متن زیر می تواند به شکل داستانی یا شیوه های دیگری برای کودکان کار شود.
زهرا خیلی نقاشی کردن دوست دارد. او دوست دارد همیشه نقاشی بکشد، تمام روز، توی خانه، تمام مدتی که در مدرسه هست. او حتی دوست دارد به جای مشق نقاشی بکشد، جای تمرین ریاضی نقاشی بکشد. برای همین توی کتاب و دفتر ریاضی اش پر از نقاشی است. او سر به سر عددها می گذارد. برای عدد 1 دست و پا می گذارد. عدد 2 را با مهارت به شکل گُل درمی آورد. برای عدد 4 یک منقال می کشد و آن را به شکل یک غاز درمی آورد. زهرا از بس نقاشی می کشد پشت سر هم دفتر نقاشی تمام می کند. این کار مامان را ناراحت می کند. اما بابا از این این خوشحال است که دخترش نقاشی های قشنگ می کشد. زهرا یک برادر کوچک تر دارد. اسمش علی است. علی کوچولو صدای خنده اش به هوا می رود. علی کوچولو فقط می تواند یک دایره کج و کوله بکشد با دو نقطه که خودش می گوید چشم است. و بعد دو تا خط درازِ که تا پایین صفحه می کشد، و مثلاً پاهای اوست. زهرا می داند که علی روزی می تواند نقاشی های بهتری بکشد مثل خود زهرا که می داند روزی بهترین نقاشی می شود، از همان نقاشی هایی که تابلوهایشان را توی مجله ها و کتاب ها چاپ می کنند.
یک روز زهرا به مدرسه رفت. خانم معلم گفت می خواهد درباره تابلوی نقاشی ای که توی کلاس روی دیوار زده شده بود صحبت کند. زهرا با تعجب به آن تابلو نگاه کرد. تا به حال آن تابلو را ندیده بود. تابلو نقاشی یک جنگل سرسبز با درختان بلند و گل های زیبا بود. خانم معلم گفت: بچه ها آیا این نقاشی قشنگه؟
بچه یک صدا گفتند: بله خانم! خیلی هم قشنگه.
خانم معلم گفت: چرا؟
بچه ها ساکت شدند، یکی از بچه ها گفت: چون درخت ها را خیلی واقعی کشیده.
یکی دیگر از بچه ها گفت: چون درخت ها و گل ها را خیلی خوب کنار هم قرار داده.
زهرا گفت: چون از رنگ های قشنگی استفاده کرده!
خانم معلم پس از چند لحظه لبخندی زد و گفت: حالا می خواهم یک سؤال دیگه از شما بپرسم: گل های توی نقاشی قشنگ ترند یا گل های واقعی تو جنگل و پارک؟
بچه گفتند: گل های توی جنگل.
معلم گفت: بله بچه ها، گل ها و درختان واقعی خیلی خیلی زیباتر هستند، جنگل هایی که در هر فصل رنگ عوض می کنند. در بهار و تابستان یه رنگ، در پاییز یه رنگ و در زمستان یک رنگ دیگه. بله بچه ها! تابلوی زیبای طبیعت با همه کوه ها، دریاها و جنگل هایش ما رو به یاد خدا می اندازه، یاد این که خدای مهربان چه قدر خوب، این زیبایی ها را کنار هم قرار داده و ما باید از همه این زیبایی ها لذت ببریم و از خدا تشکر کنیم.
خوب بچه ها! این تابلوی نقاشی رو که می بینید دخترم که در دانشگاه درس می خونه کشیده و من اونو از طرف دخترم برای شما هدیه آوردم.
بچه ها برای خانم معلم دست زدند و زهرا در این فکر بود که از روی آن تابلو نقاشی کند.

نمونه 2

برای موضوع فوق الذکر، شعر زیر می تواند به صورت آهنگین برای بچه ها تهیه و اجرا شود:
خدا خیاط خوبی است
وگرنه این لباس گلی گلی را
برای دشت ها شاید نمی دوخت
دل پاک و لطیفش
در آن سرمای سوزان زمستان
برای بوته های گل نمی سوخت
خدا نقاش خوبی است
وگرنه کوچه های روستامان
بنفش و قرمز و آبی نمی شد
در این شب های زیبا
درخت کاجِ پیر خانه ما
نگاهش صاف و مهتابی نمی شد. (3)
در پایان این بخش لازم به ذکر است که ادله دیگر خداشناسی و اثبات وجود خداوند مانند لزوم شکر منعم و یا بیان بحث وحید به دلیل داشتن مقدمات پیچیده و هم چنین بحث عدل الهی مناسب این گروه سنی نیست و در بخش های بعد برای گروه سنی 9 تا 13 سال مطرح خواهد شد.
اکنون برای آشنایی بیشتر کودکان با خداوند، به برخی از صفات خداوند که قابل فهم برای این گروه سنی است، اشاره می شود.

صفات خداوند (1)

برای آشنایی بیشتر کودکان با خداوند می توان به وجوه مختلف صفات خداوند اشاره کرد. صفت خالقیت یکی از مهم ترین این صفات است که در آیات متعددی از آن سخن به میان آمده و ما در بخش قبل به آن پرداخته ایم. توجه به موجودات مختلف و تکیه بر زیبایی های آن ها برای کودکان جذاب است و می توان از این طریق به خداوند خالق پرداخت. در برنامه های مختلف تلویزیونی می توان با به تصویر کشیدن حیوانات، پرنده ها، گل ها و گیاهان، این نکته را یادآور شد که همه این موجودات را خداوند آفریده است. هم چنین می توان با ساختن آهنگ های شاد و سرودن اشعار زیبا در این باره تأثیر پذیری این تصاویر را دو چندان کرد. در این باره هم چنین بخش هایی از نهج البلاغه که پیرامون عجایب خلقت و تحلیل خلقت حیواناتی چون طاووس، مورچه، ملخ و… می تواند الهام بخش باشد. اگر چه در قرآن کریم نیز از این شواهد بسیار است. هم چون بخش های مربوط به حیوانات در قرآن.

نمونه

ساخت موسیقی و انتخاب تصاویری از پروانه ها، گنجشک ها، خورشید، سبزه، غنچه، بلبل و کودکی که به آن ها توجه می کند، برای این شعر:
به نام خدای بزرگ
که پروانه را آفرید
به روی دو تا بال او
خط و خال زیبا کشید
به نام خدایی که او
به خورشید گفته بتاب
گل و سبزه را ناز کن
زمین را پر از آفتاب
خدایی که پرواز را
به گنجشک آموخته
لباسی هم از جنس پر
برای تنش دوخته
خدایی که با دست او
لب غنچه ها باز شد
نوک زرد بلبل از او
پر از شعر و آواز شد
خدایی که با یاد او
دلم می شود مهربان
خدایی که در هر کجاست
زمین، توی دل، آسمان (4)

صفات خداوند (2)

بسیاری از آیات قرآن کریم درباره مهربانی و رحمت خداوند است. خداوند رئوف، ودود، رحمان، رحیم و محب بندگان، محمل بسیار ارزشمندی است که می توان از این زاویه کودکان را به دیدار خداوند بُرد و به شناخت خداوند رساند.
برای بیان این طیف از صفات خداوند می توان به موضوعات زیر اشاره کرد:
الف: نقل داستان های تاریخی پیرامون مهربانی خداوند
داستان های متعددی یافت می شود که در آن ذکری از مهربانی خداوند شده است که می توان آن داستان ها را در قالب های مختلف رسانه هم چون، نمایش، تصویر و نریشن و انیمیشن به کودکان عرضه کرد.

نمونه 1

روزی شخصی از بیابان به سوی مدینه می آمد. در راه به لانه پرنده ای رسید. لحظه ای به فکر فرو رفت و با خودش می گفت: «این جوجه ها را به مدینه می برم و به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هدیه می کنم».
با همین فکر به سراغ لانه پرنده رفت. جوجه ها را از لانه بیرون آورد و به طرف مدینه به راه افتاد. هر لحظه که مرد به مدینه نزدیک و نزدیک تر می شد، صدای جوجه ها نیز بلند می شد. انگار کسی را صدا می زدند یا گرسنه بودند و غذا می خواستند. مرد نگاهی به جوجه ها انداخت، تبسمی کرد و گفت: «با این کار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را خوشحال می کنم».
وارد شهر شد و به طرف محلی که پیامبر در آنجا بود رفت. از دور جمعی را دید که دور پیامبر حلقه زده و با حضرت به گفت و گو مشغول بودند. جلو رفت و سلام کرد. پیامبر جواب سلامش را داد. مرد پیش رفت تا جوجه ها را تقدیم پیامبر کند. در هیمن لحظه پرنده مادر بی آن که از مردمی که آن جا بودند وحشتی داشته باشد، خود را به جوجه ها رساند و خود را روی آن ها انداخت. جوجه ها نیز با دیدنش سر و صدا به راه انداختند. مادر جوجه ها آن شخص را تا مدینه تعقیب کرده بود تا به جوجه هایش برسد.
پیامبر مدتی به حاضران نگریست و بعد فرمود: «این محبت مادر را نسبت به جوجه هایش دیدید، ولی بدانید که خداوند هزار برابر این مادر نسبت به بندگانش محبت و علاقه دارد. (5)

نمونه 2

در یکی از جنگ های زمان پیامبر، تابستان بود و هوا گرم، کودکی بر اثر شدت تابش آفتاب و گرمای بسیار، سخت می گریست. مادرش که برای کمک به رزمندگان آمده بود، ناگهان کودکش را دید. با شتاب به سوی او رفت. او را در آغوش گرفت و بعد روی ریگ های سوزان خوابید. کودکش را روی سینه اش گرفت تا از رسیدن شدت گرما به فرزندش بکاهد. او در این حال گریه می کرد و می گفت: آه کودکم، آه کودکم.
این اتفاق و این صحنه به قدری جان سوز بود که همه کسانی که آن را دیدند بی اختیار گریستند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به سوی آن ها آمد. آن ها اتفاق را برای پیامبر تعریف کردند. پیامبر مهربانی مادر و دلسوزی آن ها را ستود و خوشحال شد و سپس فرمود: «آیا شما از محبت و مهر شدید این مادر به فرزندش تعجب می کنید؟»
همه گفتند: بله. پیامبر فرمود: «بدانید و مطمئن باشید که خداوند به همه شما مهربان تر است از این زن، نسبت به فرزندش».
ب: توجه دادن کودکان به نعمت های بی شمار خداوند که به انسان ارزانی داشته، هم چون: هوا برای تنفس، آب، اندام، چشم، گوش، دست ها، پاها و…
چنانچه نعمت های خداوند آن گونه که هست باز شناخته شود، ارزش آن نمود بیشتری پیدا می کند و کودک به مهربانی و لطف نعمت دهنده بیشتر پی خواهد برد. بدین منظور می توان برای هر یک از نعمت های فوق الذکر مجموعه ای از اطلاعات جمع آوری و برای کودکان نقل کرد.
در ذیل موضوع مهربانی خداوند می توان مفاهیم دیگری را نیز بیان کرد به عنوان مثال مهربانی والدین، مهربانی پیامبر که در بحث نبوت و اخلاق خواهد آمد. هم چنین در بحث دعا و نیایش نیز از مهربانی خداوند می توان استفاده بهینه ای نمود.

یک نمونه دیگر:

مهربان تر از مادر
مهربان تر از بابا
مهربان تر از آبی
با تمام ماهی ها
مهربان تر از گل ها
با دو بال پروانه
با درخت و با دانه
مهربان تر از خورشید
با گل و زمینی تو
تو خدا، خدا هستی
مهربان ترینی تو (6)
در قسمت های بعدی مقاله، به ادامه موضوع عقاید و بحث «نبوت» برای گروه سنی الف خواهیم پرداخت.

پی نوشت ها:

1. ناصر باهنر، آموزش مفاهیم دینی هم گام با روان شناسی رشد، ص 165.
2. همان، ص 166.
3. شاعر: حمید هنرجو.
4. شاعر: ناصر کشاورز.
5. ره توشه راهیان نور، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1380، ص 14.
6. شاعر: افسانه شعبان نژاد.

منبع: قاصدک، شماره ی 28، صص 15 – 4.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تربیت دینی

باسلام.به وبلاگ خودتان خوش آمدید.این وبلاگ درصدد است مطالبی را در جهت تربیت صحیح دینی کودکان ونوجوانان برای دوستان گرامی ارائه دهد.باشد که مورد رضایت حق قرار گیرید...

موضوعات

  • همه
  • اهمیت تربیت دینی
  • اصول تربیت اسلامی
  • انتقال مفاهیم دینی
  • رنگ خدا
  • خداکیست؟
  • قلب نوجوان
  • ویژگی مربیان آموزش دینی
  • دوست داشتن فرزند
  • اصول جذب مخاطب
  • هرچه دلت می خواهد بگو

تربیت دینی

تربیت دینی

حدیث موضوعی ذکر روزهای هفته
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس